آیینه...


حریم دل

 آیینه پرسید که چرا دیر کرده است نکند دل دیگری او را اسیر کرده است.

 خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تاخیر کرده است.

 گفتم امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است.

 خندید به سادگیم آیینه و گفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است.

 گفتم از عشق من چنین سخن مگوی گفت خوابی سال ها دیر کرده است .

 در آیینه به خود نگاه می کنم آه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!عشق تو عجیب مرا پیر کرده است.

 راست گفت آیینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است.

 

                   



نوشته شده در یک شنبه 1 مرداد 1398برچسب:,ساعت 1:48 توسط sahar| |


Power By: LoxBlog.Com

كد ماوس