حریم دل
روزی روزگاری مردی در باغش چندین درخت انار داشت و سالها به هنگام پاییز انارهایش را در سینی های نقره ای بیرون باغش میگذاشت و بر سینی ها علامت هایی گذاشته بود که رویشان نوشته شده بود:"یکی بردارید نوش جانتان"اما مردم می گذشتند و هیچکس از میوه ها بر نمیداشت!!! مردی فکری کرد و سال بعد هنگام پاییز دیگر انارها را بر سینی های نقره نگذاشت اما بر آنها نوشته هایی به این مضمون گذاشت:اینجا بهترین انارهای کشور را داریم اما بهایشان گرانتر از انارهای دیگر است" ...........و همه مردم دوان دوان می آمدند و در صف می ایستادند تا انار بخرند!!!!
Power By:
LoxBlog.Com |